سخت می سوزاند آتش !
و شراره های جهنم و آتش قهر، لیک در من زبانه های آتشی است که فخر جهنم را به زیر می کشد آتش خاموش در میان شراره های جهنم
هیوای من
دنبال تو می گردم !
ادامه...
[ بدون نام ]
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1392 ساعت 02:51 ق.ظ
آخه الان من چی بگم؟! همه حرفا رو تو زدی که!
فقط موندم اینا رو از کجا میاری،نکنه شاعری کلک؟!
نه بابا ما تو همین مهندسیشم موندیم!!!
الهه
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1392 ساعت 02:51 ق.ظ
اون قبلیه من بودم .حواس ندارم که!
الهه
چهارشنبه 20 شهریورماه سال 1392 ساعت 02:52 ق.ظ
توی کامنت قبلیا یه فروغی بود که به یه الهه یه چیزایی گفته بود.اگه اون الهه من باشم و اون فروغ همونی باشه که من فک می کنم، از قول من بهش بگید خیلی خیلی مشتاق دیدار. منم خیلی دلم می خواد ببینمش و براش آرزوی خوشبختی زیادی می کنم
راضیه
پنجشنبه 21 شهریورماه سال 1392 ساعت 02:59 ب.ظ
آخه الان من چی بگم؟! همه حرفا رو تو زدی که!
فقط موندم اینا رو از کجا میاری،نکنه شاعری کلک؟!
نه بابا ما تو همین مهندسیشم موندیم!!!
اون قبلیه من بودم .حواس ندارم که!
توی کامنت قبلیا یه فروغی بود که به یه الهه یه چیزایی گفته بود.اگه اون الهه من باشم و اون فروغ همونی باشه که من فک می کنم، از قول من بهش بگید خیلی خیلی مشتاق دیدار. منم خیلی دلم می خواد ببینمش و براش آرزوی خوشبختی زیادی می کنم
صنما....
جانم عزیزم؟!
با شما نبودم این ته شعر بود جا مونده بود!
ب خودت نگیر
:)
چشم!
اره اله جون من همون فروغ خ هستم .
منم خیلی خیلی دلم برات تنگ شده
امیدوارم هر جایی که هستی خوشبخت باشی
I hope too!
تو چرا اینقد بی معرفت شدی؟
من؟؟؟!!!