گند از بیرون گنده، توش که فرو بری خیلی هم عادیه...

کاش عادی نبود...

گاهی گمان نمی کنی و می شود!
گاهی نمی شود که نمی شود!
گاهی هزار دوره دعا بی اجابتست!
گاهی نگفته قرعه به نام تو می شود!
گاهی گدای گدایی و بخت یار نیست!
گاهی تمام شهر گدای تو می شود...!

میشه پرنده باشی اما رها نباشی

میشه دلت بگیره اسیر غصه ها شی

...

واسه یه مشت دونه اهلی آدما شی

تو سایه ها بمونی درگیر سایه ها شی

مفهوم زندگی رو از یاد برده باشی

دلت بخواد دوباره از ته دل بخونی

از ترس ریزش اشک غمگین و بی صدا شی

...

تازه متوجه شدم قدرت کنار اومدنم با چیزهای گند چقدر زیاده و خودم نمیدونستم!

به یه اتفاق گند که فکر میکنم میگم ازش متنفرم، وقتی به وجود میاد بعد از چند وقت میبینم خودمو با اون چیز گند وفق دادم و باهاش بطور مسالمت امیزی کنار اومدم!!!

خدایا حماقت تا کی؟!!