دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد
گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد...
پ.ن: توبه کردم که دگر می نخورم به جز از امشب و فردا شب و شب های دگرهم...
میگن طرف از فشار درس رو آورد به شعر و شاعری شدی تو!
از فشاره درس که نه!
آخه چقد ساده ای دختر؟ این رد گم کنی بود بالاخره ملت داداش دارن نباید همه چیزو رو کنی ک!
هعیییییی...
میگن طرف از فشار درس رو آورد به شعر و شاعری شدی تو!
از فشاره درس که نه!
آخه چقد ساده ای دختر؟

این رد گم کنی بود بالاخره ملت داداش دارن نباید همه چیزو رو کنی ک!
هعیییییی...