دی پیر می فروش که ذکرش به خیر باد    گفتا شراب نوش و غم دل ببر زیاد

گفتم به باد میدهدم باده نام و ننگ        گفتا قبول کن سخن و هر چه باد باد...




پ.ن: توبه کردم که دگر می نخورم    به جز از امشب و فردا شب و شب های دگرهم...

نظرات 2 + ارسال نظر
راضیه جمعه 6 دی‌ماه سال 1392 ساعت 04:38 ب.ظ

میگن طرف از فشار درس رو آورد به شعر و شاعری شدی تو!


از فشاره درس که نه!

راضیه جمعه 6 دی‌ماه سال 1392 ساعت 10:52 ب.ظ

آخه چقد ساده ای دختر؟
این رد گم کنی بود بالاخره ملت داداش دارن نباید همه چیزو رو کنی ک!

هعیییییی...

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد